گل به زنجیر عادت ندارد....
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۸۸، ۰۶:۰۶ ب.ظ
نذر شب مویه های غریبانه ی امام موسی بن جعفر علیه صلوات الله
چشمهایم شب پرستاره است
امشب ای ماه من دیر کردی
روزگارا شگفتا چگونه ؟
آ سمان را زمین گیر کردی
بی تو اما دلم بغض در بغض
داغ هفت آسمان دارد امشب
شعر من طعم تلخ جدایی
مزّه ی شو کران دارد امشب
تا شب و ماه تنها نباشند
چشم شب زنده دار آفریدند
هرطرف بال وپرهای زخمی است
بسکه اینجا حصار آفریدند
پشت دیوارهای جدایی
آشنا تاب غربت ندارد
بند را وا کن از برگ ها یش
گل به زنجیر عادت ندارد
چارده سال با پای در بند
جاده ی عشق را پویه کردی
آفتاب جهان این همه سا ل !
پشت دیوار شب مویه کردی
ازدل ظلمتی خانمان سوز
ضرب درنورکردی جهان را
لاله ی باغ «طاها» و «یاسین»
داغ تو سوخت هفت آسمان را
شد دوبیتیّ پیوسته این شعر
مثل زنجیر بر گردن تو
کاش می شد که با واژه هایم
گل بریزم به روی تن تو
در خورت نیست این شعرو تنها
بغض یک شاعر ناتوان است
می روی در غروبی مه آلود
رفتن تو غروب جهان است
1385
- ۸۸/۰۴/۰۲
خوندم و لذت بردم
شاد باشید.