بیشتر...
چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۰، ۰۶:۲۴ ق.ظ
رتبه ی اول هفتمین کنگره ی سراسری شعر رضوی کرمان شهریور ۱۳۹۱
شبی که برمی گشتم...
گریه غوغا می کند، دل های ویران بیشتر
صحن را پر کرده امشب بوی باران بیشتر
هرچه کردم تا ضریحت راببوسم لحظه ای
بست برمن راه را این بیشتر ، آن بیشتر
یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون
یا دل من می زند خود رابه توفان بیشتر
خوب جایی آمدی شاعر مگر نشنیده ای
می شود هر مشکل آسان با کریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد از خدا پنهان که نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
بسته هرکس جایی از جغرافیا دل را و من
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
بند بندم بیقرار اصفهان تا مشهد است
انس دارد روح من با این بیابان بیشتر
شب میان پنج صحن و هفت ایوان طلا
ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی بارش یکریز نور
هرچه اینجا درد می بینید درمان بیشتر
علّتش را من نمی دانم ولی در این حرم
بوی عطر کربلا جاری است در جان بیشتر
دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر
این که مارا دوست می دارید یانه با شماست
ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر
- ۹۰/۱۲/۲۴