شام غریبان
شعربرگزیده ی کنگره سراسری شعرهیئت همدان 1390
در کنگره ی عرش فروریخت بناها
تا از نفس افتاد جگر گوشه ی طاها
بر خاک تنی ماند، که آیات مقطع
برنیزه سری رفت، که الشمس ضحیها
طاها ! تونبودی که ببینی تک و تنها
آمد به سر نور دوچشمت چه بلاها
طاها ، چه بگویم که درآن شام غریبان
انگشتر خورشید کجا رفت کجاها
قرآن به هم ریخته ات را که ندیدی
در زیر سم اسب ، درانبوه صداها
طاها چه نشستی جگر فاطمه ات سوخت
لاحول ولا قوه الا ب...الها
-این نیزه نباید برود جانب زینب
سر را بستانید از این سر به هواها
سر تاب نیاورد و نظر کرد به خواهر
آن لحظه چه می گفت اخیها بفداها
می دید چه اندازه غریب است ولی نیست
این قافله را قافله سالار...سواها
ای معنی "یا ایّتها النفس" سرتو
ای خون خدا ، مثل خدا، لایتناها
یک آیه دهان باز کن ای مصحف خاموش
مگذار در این غربت و اندوه مرا...ها!
هفتاد ودو منزل نگرانی چه کشیدم
تا می بردم قافله ی عشق کجا ها
فرزانگی آنجاست که مجنون تو باشیم
بگذار بمانیم در این حال و هواها
1388
- ۹۲/۰۸/۲۱
اگه اون شعری که روز عاشورا در شبکه اصفهان خوندید رو بذارید ممنون میشیم
عالی بود و سرشاراز مفاهیم عاشورایی و ولایی
ماجور باشیدالتماس دعا