لبش چه آب حیاتی...
شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ
درآستانه ی سفرقریب الوقوعم به عتبات عالیات وزیارت مولایم امام حسین علیه السلام غزلی تقدیم به علی اکبرعلیه السلام
رُ خش چه صبح ملیحی ، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی
بدون چشمه ی لعلش نبود در همه هستی
نه چشمه ای نه قناتی ، نه دجله ای نه فراتی
دمیده برسردنیا چه آفتاب بلندی
نشسته در شب لیلا چه ماه با برکاتی
قدش چه سرو بلندی ، چه گیسویی چه کمندی
چه مرتضی سکناتی ، چه مصطفی وجناتی
چه دلبری چه دلیری ، چه بی مثال و نظیری
چه یوسفی چه عزیزی ، "چه ماورای صفاتی"
حواس قافله رفته است در صدای اذانش
هلا چه حیّ علایی ، چه عجّلوا بصلوتی
حسین با پسرش ردّ شدند از غزل من
پسرچه ماه جمیلی ، پدر چه باب نجاتی
چه رو زها که به لیلا گذشت و رفتی و می گفت
"مضی الزمان و قلبی یقول انّک آتی"
برای دانلودکلیپ تصویری همین غزل باصدای عباس شاه زیدی درشب شعر "آیینه عاشورا"به آدرس زیر مراجعه فرمایید
http://www.aparat.com/v/nz3UF
- ۹۴/۰۸/۰۹