سلام و...والسلام
شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۹، ۰۷:۱۳ ب.ظ
درآستانه ی سفرم به کربلا یک بند از ترکیب بند عاشورایی
شد وقت آنکه از تپش افتند کائنات
خورشید ایستاد ، که قد قامت الصلوة
این آه ابر ها ست زمین را دویده است؟
یا اشک فا طمه است که افتاده در فرات؟
حیّ علی الصلوة حبیب است ، عجّلوا
قد قامت الصّلاة امام است... الصّلوة
سجاده پهن شد وسط رزمگاه و بعد
در شطّ خون گرفت وضو چشمه ی حیات
این آخرین جماعت مردان آشناست
اینجا نمی دهند به نامحرمان برات
رنگین کمان تیر فضا را فرا گرفت
اما کسی به تیر نمی کرد التفات
ای آخرین نماز تو معراج بندگی
ای (رکعت شکسته )به قربان سجده هات
یا ایها الذین به دنیا امید وار
سمت بهشت می رود این کشتی نجات
یا ایّها العزیز سرت را بلند کن
بنگر که اوفتاده به پای تو کائنات
گردی فرا رسید و به هم ریخت مشرقین
یعنی که خاک بر سر دنیای بی حسین
- ۸۹/۰۸/۲۹
التماس دعا
سر ف ر ا ز باش