به پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم درجواب اهانت های مکرردنیای غرب به ساحت مقدس ایشان
از کوچه های مکه هُبل های لات را
تنها به یک اشاره ی پلکت فروبریز
قندیل های صومعه و سومنات را
سبحانَ...آن که دلبری ات رابه عرش برد
سبحانَ...آن که داده به تو این صفات را
اشراق خنده ی نمکینت گشوده است
سمت بهارپنجره های حیات را
هی فکر می کنیم و به جایی نمی رسیم
هی دوره می کنیم تمام لغات را
اصلن بنای از تو نوشتن که می شود
جرات نمی کنند قلم ها دوات را
تنها نه شعر وصف تو را کم می آورد
حُسن تو بسته است جمیع جهات را
هرجا خدا به آیه ی حُسن تو می رسد
برجسته می کند همه ی این نکات را
ای آن که جُسته اند تمام پیمبران
در پیچ و تاب زلف تو راه نجات را
از ما که زنده ایم و بدون تو مرده ایم
یک لحظه هم دریغ نکن التفات را
نور تو امّهات اباطیل را شکست
دین تو برد رونق لا طائلات را
راز سخن میان تو و واجب الوجود
دیوانه کرده است همه ممکنات را
باید به پیشگاه خدا عاشقانه خواند
در هرتشهدی صلوات صلات را
آن شب که خورد آب حیات و نجات یافت
حافظ توراسرود نه شاخ نبات را
این شعر راروز بیستم اسفتدماه 93درهشتمین جشنواره ی بین المللی شعر "یارو یادگار"درتهران فرهنگسرای امام نیاوران قرائت کردم
- ۹۳/۱۲/۱۲