به عشق خراسانی ام رئوف آل محمد
شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ
این حوالی نه ، غلط گفتم جهانی مست توست
شرق ها و غرب ها ، نزدیک ها و دورها
پای می کوبند مستان دور این شمس الشموس
قونیه تا بلخ ، بی دف ها و بی تنبور ها
از بد و خوب کسی این جا نباید حرف زد
زائرش هم جور ها هستند هم ناجورها
ما که نزدیکیم و می بینیم از آن دور هم
گنبدت را خوب می بینند ، حتی کورها
هرطرف رو می کنی طوری تجلّی می کند
وه ...چه موسا ها که افتادند در این تورها
خوش به حال این غزل ازبس کبوترشدتورا
برد اقبال مرا این شعر تا لاهور...ها !
- دست خالی از کریمان بازگشتن خوب نیست
ای سلیمان منّتی بگذار براین مورها
از خجالت تاک ها خود را به مستی می زنند
بعد تو شد روسیاهی قسمت انگورها
- ۹۴/۰۱/۰۱