1-امروز اولین روز از بقیه ی عمر من است
2- سال هاست هیچ عیدی مرا تحویل نمی گیرد
3-بالاخره خرجم دخلم راآورد
4-رمه های کلمات ، شاعر را می چرانند
- ۱۱ نظر
- ۰۱ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۲۶
رُل بازی می کنید
شاعر هم که چه عرض کنم
رفتند که برخون خدا پابگذارند
رفتندتورا یکّه وتنها بگذارند
آنها که نمردند زعشقت خودشان را
بگذار در این بیخبری جا بگذارند
از بدر واحد آمده بودند به میدان
تا داغ تورا بردل مولا بگذارند
من باده ی عشقی ابدی می خواهم
یک ساغرناب سرمدی می خواهم
با این همه گل دلم گرفته است هنوز
ای باغ گل محمدی می خواهم
***
دست مرا برای همیشه فشرد و رفت
چیزی زمن به غیر دلم را نبرد و رفت
آن بی وفا که دیر به دستم رسیده بود